روز اول دوستی با خدا
روز از نو روزی از نو
من اونقدر ادامه میدم اونقدر چهل روز چهل روز تمرین میکنم اونقدر زمین می خورم و بلند می شم تا بتونم به هدفی که دارم برسم.
امروز روز تازه ایه دوباره شروع کردم. الان قادر به انجام کارهایی هستم که یک روز آرزوی محالی بودن. دارای خصوصیاتی شدم که همیشه از دیدنش در دیگران به حالشون غبطه میخوردم و حالا من دارم بهشون میرسم. هنوز راه زیادی در پیشه. هنوز خیلی رفتارها هست که دوست ندارم مال من باشه ازشون بیزارم از داشتنشون شرمسارم. هنوز یه صفت هایی هست که دوست دارم من صاحبشون باشم و مال خودم باشن و هیچ چیز و هیچ کس نتونه اونارو ازم جدا کنه. برای همین ادامه میدم با پشتکار و با ایمان. تا هر آنچه که خواستنی نیست رو دور بریزم و هر آنچه که لازمه رو به دست بیارم.
خیلی وقتها با خودم گفتم نوشته های من دیگه هیچ مخاطبی نداره و فقط و فقط مثل یه دفترچه خصوصیه برای همین خیلی سعی نکردم برای مخاطب بنویسم. اما یه وقتهایی پیامهایی توی خصوصی دریافت میکنم که منو غرق شادی و شکرگزاری میکنه. با خودم میگم یعنی واقعا نوشته من تونسته یک نفر رو تحت تاثیر قرار بده؟ یعنی یک نفر با خوندن اینها تصمیم تازه ای برای زندگیش گرفته؟ خدا رو از ته دلم شکر میکنم. دعا می کنم برای همه کسایی که تازه شروع کردن. دعا می کنم برای بهبود اوضاعشون برای تصمیمات تازه شون........
از این به بعد حواسم هست برای آدمهایی هم بنویسم که ممکنه گذرشون به اینجا بیفته. حواسم هست تجربیاتم رو که گاهی به سختی و تلخی به دست اومده اینجا بذارم تا دوباره اون تلخی و سختی توی زندگی کسی تکرار نشه.
پ ن: من همه پیغامهایی را که توی خصوصی برام گذاشته میشه میخونم. خیلی خوشحالم که این نوشته ها تونسته موثر باشه. بیایید برای هم دعا کنیم تا قدمهای ما توی راهی که گذاشتیم محکم و استوار بشه.